مهارت بهتر است یا مدرک تحصیلی؟

«تعلیم و تربیت» و «اشتغال» دو دغدغه اساسی در هر جامعهای هستند. بحث آموزش از بدو تولد هر انسانی به مجموعه نگرانیهای والدین اضافه و با گذر زمان به یک چالش فردی مبدل میشود.
این موضوع زمانی بیشتر جلوه میکند که فرد پا به دوره جوانی و تحصیلات آموزش عالی میگذارد. زیرا بحث انتخاب رشته تحصیلی که منجر به اشتغال با درآمد مناسب شود جنس جدیدی از دغدغه آموزشی را به وجود میآورد.
افراد معمولا با انجام مطالعات و پژوهشهای زیاد، مشورت با اطرافیان و حتی مراجعه به مشاورهای تحصیلی، رشته خود در دانشگاه را انتخاب میکنند، اما اغلب پس از صرف سالها زمان و البته هزینه زیاد و با پایان دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و یا حتی دکترا با ورود به بازار کار دچار سرخوردگی میشوند.
این سرخوردگی ناشی از وجود مدرکی است که حجتی بر داشتن مهارت و حتی دانش نیست و پیامد اصلی آن وجود فارغالتحصیلان بیکار بیشماری است که یا نمیدانند در چه زمینهای باید فعالیت کنند یا واجد شرایط استخدام در هیچ سازمان و شرکتی نیستند. اینجاست که تفاوت «تعلیم» با «تربیت» و نیاز به بازنگری در نقش آموزش و پرورش و آموزش عالی در پرورش نیروی کار توانمند و دارای علم و مهارت برجسته میشود.(مدرک بی مهارت یا مهارت بی مدرک)
این روزها در دنیای کسب کار کنونی، مهارت ها و برخی ویژگیهای شخصیتی از تحصیلات بسیار مهمترند. یکی از کارشناسان مدیریتی حتی عقیده دارد که سابقه کاری مشابه نیز به اندازهی مهارت های یک فرد اهمیت ندارد.
**چابکی در یادگیری مهمترین مهارت کسب و کارهای مدرن به شمار میرود**
«کلی پالمر» رئیس ادارهی آموزش سایت لینکدین و نویسندهی کتاب مدیریتی معروف The Expertise Economy برای توضیح این موضوع، استخدام یکی از نیروهای خود را مثال میزند؛ وی چندی پیش به دنبال استخدام متخصصی در زمینهی کدنویسی و توسعه وب سایت برای سایت لینکدین بود. پس از انتشار آگهی استخدام، با تعداد زیادی رزومه مواجه شد که همگی آنها مهندسان کامپیوتر بودند و از دانشگاههایمعتبر فارغ التحصیل شده بودند. علاوه بر این تجربه فعالیت در زمینههای مشابه را دارا بودند.
با این وجود کارشناس یاد شده سراغ استخدام فرد دیگری رفت. این کدنویس بر خلاف دیگر مهندسین، فارغ التحصیل رشتهی عصب شناسی بود و در زمینهی فروش فعالیت می کرد تا به مقام مدیریتی رسیده بود.
از این رو فرد مورد نظر تصمیم گرفت دانش کد نویسی بیاموزد و آموخته های خود را در ساخت اپلیکیشن ماشین حسابی مخصوص پیاده کند تا عملکرد تیم خود را بهبود بخشد.در این مقطع متوجه شد که برنامهی گوگل شیتز محدودیتهایی دارد و اگر آنها برطرف گردند ممکن است نتایج تیم فروش بهبود یابد.
پس از این اتفاق، پالمر تصمیم گرفت پروتکلهای مدیریتی سنتی را کنار بگذارد و سراغ گزینهی نا متعارف برود چرا که تا به حال رزومهای تا این حد متفاوت را مشاهده نکرده بود. سالیان سال است که اصول مدیریتی بر استخدام افراد متخصص و تحصیلکرده تاکید میورزد اما از نظر کارشناسان مدرنتر، زمان تغییر فرا رسیده است.
به گفتهی پالمر، اکنون وارد عصر دیجیتال، اتوماسیون و شتاب شدهایم. عصری که در آن، مهارت ،تخصص و اشتیاق حرف اول را برای موفقیت در صنعت میزند. به همین دلیل مهمترین قسمت رزومهی یک فرد دیگر تحصیلاتش به شمار نمیرود بلکه تواناییهای اوست که موجبات استخدام و عملکرد فوق العادهاش را فراهم میکند. از این رو پالمر سعی کرد با استخدام عصب شناس کدنویس یعنی ریکو ریسک کند چرا که باور داشت وی مجموعهای از توانایی های مورد نیاز برای موفقیت را در اختیار دارد.
حتما بخوانید: چرا در دنیای کسب و کار کنونی مهارت مهمتر از تحصیلات است؟